پویا و پرنیا گلهای زندگی

شب شنبه تا صبحححح خروس خون نق نق کردی و مامانی رو بیدار داشتی. یه کم روپا. حالا شیر بده. حالا بغل کن. دوباره بزار رو پا. و همینطور مشغولت بودم. حدس زدم که مال دندون هست و یه کم دیفن کشیدم رو لثه هات. ولی آروم نمیشدی. مسکن هم دادم. صبح شنبه رفتم سرکار و ظهر که برگشتم دیدم بعلهههه دندون نیشت در اومده . جیگر دخترمو که اینقد خانوم شده. نق نق ها و بیتابی ها ادامه داره و مطمینم که هنوزم دندون جدید تو راهه. من با تمام قدرت در خدمتتم مامانی. قوی باش و بزرگ شو. بزرگتر و بزرگتر. و دیگه اینکه دختر گلم در سن 7 ماه و 20 روزگی میگه: ب ب      د د      م م  که ما ترجمه میکنیم بابا &nbs...

                  ...

خواهر کوچیکم کسی که بهش حس مالکیت دارم!  بارداره ومن پرم از شور. از هیجان و از استرس! دعاش کنین که نیازمند دعاست ------------------------------------ پویا به مادربزرگش گفته: راستی مامان بزرررررگگگگ خاله زهرام مبارکش باشه! نی نی داره توشیکمش! خریدای پسرم روز به روز بیشتر و بیشتر میشه و تنهایی تا پارک تو همین کوچه و مغازه های نزدیک میره و برمیگرده. تو این لحظات کلا ولش نمیکنم که باااشه حالا میره برمیگرده... نه! دورادور مراقبشم ولی دارم میبینم که داره مرد میشه . عزیزکممممم عشقمممم آقاشدنت مبارک ...

این روزها وبلاگ جیگر گوشه هام پر شده از اولین ها و قطع به یقین این روزها بهترین روزهای زندگیم هست و من همینجا از خدای مهربونم بینهااایت ممنونم که من رو تو بهترین لحظات زندگیم تنها نگذاشته و همیشه باهام هست. چهارشنبه 23 اردیبهشت  با دوستان دوره بودیم که همونجا متوجه شدم دخترکم در 6 ماه و 17 روزگی  دندون پایین سمت چپش نیش زده و صورت ماهش صدبراااابر قشنگتر شده  و دو روز بعد هم دندون کناریش دراومد و الان دختر جیگرم وقتی میخنده دوتا سفیدی کوچولووو اون پایین دیده میشه   شهد شیرین این لذتها گوارای وجود کلیه ی مادرهای عزیز و زحمت کش سرزمینم باشه  و باااز هم میگم خدا نصیب همه ی زنهای مشتاق بکنه این لحظ...